معمولا ترجیح میدهم وقتی در مورد رشد و مهارتهای فردی حرفی میزنم ابتدا آن کار را خودم انجام داده باشم، با آن زندگی کرده باشم و نتیجهاش را ببینم.فارغ از اینکه چه نتیجهای برایم داشته باشد چه خوب چه بد، حداقل میدانم حرفی که میزنم تجربهاش کردهام و نقل قول از کتابها یا دیگران نیست.
این هم قبول دارم که حرف زدن از رشد و مهارت برای امثال من، لقمهی گندهتر از دهان است بنابراین هر چه میگویم صرفا نتیجه تجربیات خودم است و هیچ جنبه علمی ندارد.
برام پیش اومده قبل از اینکه کاری را شروع کنم، آن کار را اینقدر بزرگ تصور میکردم که جرات شروع کردن را نداشتم، یا در ذهنم حالت صفر و یک بوده. یعنی یا کار نباید انجام میشد یا باید خیلی سریع و در بهترین حالت انجام میشد.
» یا باید روزی یک ساعت ورزش میکردم یا اصلا ورزش نمیکردم.
» یا باید روزی یک ساعت کتاب میخواندم یا به دو صفحه کتاب خواندن راضی نمیشدم، بنابراین نمیخواندم!
تا دلتان بخواهد از این مثالها زیاد است که ترجیح میدهم از کنارشان سریع رد شوم.
نتیجه این نگرش چیزی جز تنبلی، اهمالکاری و کار امروز رو به فردا انداختن نبود. معمولا قرار بود همیشه از شنبه شروع کنم حالا این شنبه نشد شنبه هفته بعد!
کمکم به این نتیجه رسیدم برای اینکه تصمیمات خود را عملی کنم باید از کم شروع کرد، کم نه به معنای قانع بودن بلکه به معنای حرکت آرام، گامبهگام و تدریجی بود، در حد یک میکرواکشن.
به قول سعدی:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
چرا میکرواکشن؟

از ویژگیهای میکرواشکن، کوچک و ساده بودن کار است. به نظرم میکرواکشن مانند پِیریزی ساختمان است. اگر قرار باشد ساختمانی وزن زیادی تحمل کند و در برابر زلزله مقاومت بیشتری داشته باشد و با یک تکان کوچک فرو نریزد، باید پِیریزی خوبی انجام شود و ریشه ساختمان محکم بنا شود.
میکرواکشن هم چیزی شبیه پِیریزی است. با هر میکرواکشن یا ریزعادت درون خود پیریزی محکمی انجام میدهم و هر چه جلوتر میرویم ظرفیت و توانایی برای انجام کارهای بزرگتر نیز بیشتر میشود.
میکرواکشن مانند آجر روی آجر گذاشتن است و مانند دیوار گچی روی زمین بدون پیریزی نشده نیست که با هر بادی فرو بریزد.
پیشنهاد میکنم مطلب “روش عدد یک” در سایت سوادزندگی را بخوانید.شروع خوبی برای تمرین میکرواکشن است.