چند ماه پیش بیمیتو کمپینی راه انداخته بود با این مضمون که در یک سانحه رانندگی یکی از طرفین سانحه از او میخواست یکی از کوپنهای بیمه را بکند و به او بدهد. در کلیپ بدون اشاره به کوپن بیمه، بارها از خانم خواسته میشد که بکَن بکَن. در انتها نیز رمزگشایی شد که منظور کوپن است نه آن کار غیر اخلاقی.
برای دیدن کلیپ به این لینک بروید.
ایجاد حس کنجکاوی و جلب توجه و سپس رمزگشایی (تیزینگ) در تبلیغات چیز عجیبی نیست و اتفاقا یکی از روشهای مرسوم تبلیغات است اما آنچه برایم عجیب بود انتقال پیام بکَن بکَن برای محصول بیمهنامه بود.
معمولا بیمه با حس امنیت، آرامش، اعتماد، جدی بودن و شریک پسانداز مردم، شناخته میشود. گره زدن این حسها با کانسپت شوخی و سرسری گرفتن بیمهنامه، دقیقا نقطه مقابل همدیگر یا همان عدم همترازی استراتژیک strategic alignment است.
همترازی استراتژیک یعنی ارزشهای شرکت، ماموریت، فرهنگ شرکت، محصول، قیمت، لحن تبلیغات، شعار، پرسنل همه در یک راستا باشند تا مشتری دچار سردرگمی نشود. تمام ارتباطات بازاریابی باید یکپارچه باشند تا یک پیام را ارسال و تقویت کنند.
مشتری با خرید بیمهنامه در واقع در حال عقد قرارداد بلندمدت با کارگزار است و انتظار دارد به درستی مشاوره بگیرد و پشتیبانی شود. اینکه با انتقال پیام شوخی، چطور میشود مشتری را راضی کرد تا چندصد هزار تومان یا چند میلیون به او بدهد، درکش برایم سخت است یا حداقل من نمیفهمم.
بیمیتو، ازکی و بیمه بازار سه بازیگر اصلی فروش بیمه آنلاین هستند که فعلا تلاش میکنند هر چه زودتر نسبت به یکدیگر در ذهن مشتری جا بگیرند. هر سه کمپینهای متعددی را اجرا کردن و به نظرم هر سه سعی کردند روی تبلیغات همدیگر موجسواری کنند.
فکر میکنم بیمیتو و بیمه بازار هنوز به درک درستی از محصول و مشتری خود نرسیدهاند و از هر راهی سعی میکنند خودشیرینی کنند. به نظرم برنده اصلی این بازی ازکی است که بعد از کمپینهای شوخی بیمیتو و بیمه بازار با شعار بیمه را جدی بگیرید وارد صحنه شد.

معتقدم بازاریابی جنگ تسخیر ذهن مشتری است، هر شرکتی که خودش را در کنار انتظارات مشتری قرار دهد برنده این جنگ خواهد بود.
از دید من وقتی بیمه با حس آرامش، جدی بودن و اعتماد گره خورده است، هر پیامی که در تعارض با آنها باشد، از سمت مشتری پذیرفته نخواهد شد زیرا تغییر پیشفرضهای از قبل تعیین شده آدمها با مقاومت همراه خواهد بود. سوسکه خودشو بیمه میکنه میره زیر دمپایی:)) در تعارض با جدی بودن است یا بکَن بکَن (شوخی جنسی) نقطه مقابل اعتماد.
با همه این حرفها، آنچه نوشته شد صرفا از دیدگاه خودم به عنوان یک ناظر بیرونی، علاقهمند و فعال بازاریابی بود، نمیدانم این شرکتها چه برنامهای در سر دارند شاید موفق بشوند شاید نشوند،هر چه هست صلاح ملک خویش خسروان دانند.
سجاد جان سلام. لینک این مطلب رو در وبلاگ محمدرضا دیدم. من هم متممی هستم و خواستم دیدگاه موشکافانه یک متممی دیگر رو درباره کسب و کار های آنلاین بدونم.
نوشته ات به من در مورد همترازی استراتژیک نکته مهمی رو یاد داد و البته این مفهوم رو بیشتر برام جا انداخت.
اما یادت نره این شرکت ها دارند در مورد فروش رقابت میکنند.
فروش در سرزمینی که قواعد اقناع و جلب مخاطب دقیقا منطبق بر قواعد مارکتینگ و برندینگ نیست.
بذار حرفم رو با یه مثال دیگه بهتر توضیح بدم:
——————————-
یه تبلیغ ماهواره ای هست که در اون یه مجری به زبان بسیار شیوایی و با زبان بدن و اعتماد به نفس خیلی خوبی یک داروی بلندی قد رو پیشنهاد میده و بسیار هم در مورد کوتاهی قد حرف هایی میزنه که آدم های کوتاه قد رو تحت فشار روانی قرار میده
اما در کمال تعجب خود اون مجری کوتاه قده و هر چقدر که خواستند با جلوه های بصری اون رو پوشش بدن نتونستند.
اما این تبلیغی که در دل خودش داره میگه من دروغ میگم (کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!) اما داره میفروشه. قریب چند ماهه که هنوز این تبلیغ در ورژن های جدیدتر و زمان طولانی تر و تکرار های بیشتر، باز پخش میشه.
——————————
این هست که برای قضاوت در مورد هر تبلیغ، باید ببینیم از تبلیغ چی میخواهیم: فروش؟برند؟جذب لید؟ آگاهی ؟ ارزیابی؟ اعتماد؟ معروفیت؟
باید بدونیم که : در هر کدوم از این زمینه ها تبلیغ و محتوا و پیام اون عوض میشن
تبلیغات در حوزه فروش، فرق داره با تبلیغات در حوزه مارکتینگ.
تبلیغات در حوزه مارکتینگ هم نسبت به تبلیغات در حوزه برندیگ ، هدف متفاوتی رو دنبال میکنه
وقتی هدف و زمین بازی عوض شد، قواعد هم عوض میشه
——————————-
اینه که چون احساس میکنم در این تبلیغاتی که اشاره کردی یا تصاویرشونو گذاشتی
فعلا قصد فروشه از طریقی که بر مردم عامی ایران اثر بگذاره
دست روی نقاط موثری گذاشته
خودمون میدونیم که شوخی هرچقدر بی مزه تر و بی ادب تر، بیشتر وایرال میشه. نه؟
چون فکر میکنم شما هم به مباحث مارکتینگ علاقه مندی، میخوام دعوتت کنم تا لحظاتی در tanidegi.ir میهمان من باشی.
ارادتمند شما
مختار راد